بدترتيه عاطفی و اختلالات روانی دوران کودکی
آبستره
بد درمانی با کودکان یک نگرانی بهداشت عمومی با عاقبت به خوبی تثبیت شده است. با این حال، در مقایسه با تحقیقات در مورد سوء استفاده جسمی و جنسی، به مراتب کمتر در مورد تاثیر طولانی مدت بدجنسی عاطفی بر سلامت روان شناخته شده است. هدف کلی این مطالعه بررسی ارتباط سوء استفاده عاطفی، غفلت عاطفی و سوء استفاده عاطفی و غفلت از سایر انواع بدجنسی کودکان، سابقه خانوادگی اختلال عملکرد و تشخیص مادام العمر چندین اختلال روانی محور اول و محور دوم بود. اطلاعات مربوط به بررسی ملی همه گیرشناسی الکل و شرایط مرتبط با آن در سال های 2004 و 2005 ( 34653 نفر) بود. شایع ترین شکل بد رفتار عاطفی، غفلت عاطفی تنها (2/6 درصد) و به دنبال آن سوء استفاده عاطفی تنها (8/4 درصد) و سپس هم سوء استفاده عاطفی و هم غفلت (1/3 درصد) بود. همه گروه های بدرودیت عاطفی به شدت به سایر اشکال بدرودیت با کودکان مربوط می شدند (احتمال بدی ها بین 1/2 تا 68.0) و سابقه ناکار آمدی خانواده (ORs بین 2.2 تا 8.3) بود. در مدل هایی که برای ویژگی های اجتماعی- جمعیتی تنظیم می شوند، همه دسته های بدجنسی عاطفی با افزایش احتمال تقریباً هر اختلال روانی مورد ارزیابی در این مطالعه همراه بودند (ORs تعدیل شده از 2/1 تا 4/7 بود). بسیاری از روابط مستقل از تجربه سایر اشکال بدکردری با کودکان و سابقه خانوادگی ناکار آمدی (ORs تعدیل شده از 1.2 تا 3.0) قابل توجه باقی ماند. اثرات به نظر می رسد بیشتر برای فعال (به عنوان یک، سوء استفاده عاطفی) نسبت به منفعل (به عنوان یک، غفلت عاطفی) اشکال بد رفتار عاطفی است. بدجنسی عاطفی دوران کودکی، به ویژه اعمال سوء استفاده عاطفی، با افزایش شانس تشخیص طول عمر از چند محور اول و محور دوم اختلالات روانی همراه است.